به گزارش پایگاه خبری اخبار مهولات، گاهی روزگار به کام ما نیست، همهی ما کم و بیش مشکلات و پستی و بلندیها را تجربه کردهایم و قطعاً مهمترین چیزی در این لحظات دلگرممان میکند، « بیتفاوت نبودن » همشهریان و هموطنان عزیزمان است که در تمامی دوران ثابت کردهاند که در شیرینیها و تلخیها کنار هم هستند.
این گزارش روایتی از مادری است که شاید ابتدایش کمی تلخ باشد و این تلخی نیز تلنگری برای همهی ما است، اما در ادامه با چاشنی « من بیتفاوت نیستم! » که توسط مردم رقم خورده است، کاممان شیرین میشود، پس شما هم « لطفاً بیتفاوت نباشید » و تا انتها با این گزارش همراه باشید.
روایت مادری که برای « نجات» فرزندش دست یاری خود را دراز میکند/ مادر است دیگر…
همه چیز به هفته قبل برمیگردد، مادری فرزند بیست و چند سالهاش را که دارای معلولیت ذهنی است به آرایشگاه میبرد، یکی از فعالان رسانهای مهولات به صورت اتفاقی وارد آریشگاه میشود و شروع به گپ و گفت با دوستانش میکند و ناگهان « اشک مادر » سرآغاز این ماجرا میشود.
مادری که گویا دل پری دارد، ناخواسته با اشک خود توجه افراد را جلب میکند، علت را از او جویا میشوند و مادر از سرگذشت خود و خانوادهاش میگوید.
این مادر قصه ما از ۲ فرزند جوان و معلول خود و دختر جوان بیماری که نانآور خانه بوده و اکنون در بستری بیماری است، سخن میگوید و از آنجایی که این روایت متاسفانه تلخ، دل هر انسان آزاده را به درد میآورد و این مردم هم ثابت کردهاند که هوای همشهریان و هموطن خود را دارند، فعال رسانهای قصه ما تصمیم میگیرد به قول خودش برای « انسانیت » به یاری این مادر بشتابد.
او همراه چند نفر برای عیادت از دختر بیمار این مادر به خانه او که در روستای گلستان شهرستان مهولات استان خراسانرضوی است، میروند و دختری سی و چند ساله که قبلاً نان آور خانه بوده و الان در بستر بیماری است باعث میشود این فعال رسانهای تصمیم بگیرد که کلیپی با رضایت خود این خانواده، از آنان تهیه کرده و منتشر کند تا در کنار کمکهای نهادهای حمایتی که گویا چارهساز حل مشکلات این خانواده نبوده است، با همدلی مردم، مشکلات این خانواده حل شود.
کلیپ این خانواده و صحبتهای این مادر که دخترش را « نفس » خود میداند، به سرعت در فضای مجازی نشر داده میشود و توجه همه را به خود جلب میکند و کمتر از ۴۸ ساعت پس از این اتفاق، یک کار خوب بزرگ رخ میدهد.
سنگ تمام مردم مهولات که بیتفاوت نیستند!
از آنجایی که به عنوان یک خبرنگار و فعال رسانهای و حسب رسالت خود « بیتفاوت نیستم! » پس از انتشار کلیپ اولیه از این خانواده در فضای مجازی، با آقای علی ملکی « فعال رسانهای » که قدم اول این کار بزرگ را برداشت، تماس گرفتم و بیشتر جویای احوال وضعیت خانواده شدم.
این فعال رسانه ای به من گفت پس از اطلاعرسانی از وضعیت این خانواده که فقط و فقط و فقط از روی « انسانیت » و با هدف کمک برای حل مشکل این خانواده انجام شده است، همشهریان عزیزمان به معنای واقعی کلمه به سهم خود سنگ تمام گذاشتند.
ملکی ادامه میدهد: همدلی مهمترین چیزی بود که این خانواده نیاز داشت و خوشبختانه محقق شد و هرکس به سهم خود از کمک نقدی و غیرنقدی به یاری این مادر عزیز آمد و اگر اشتباه نکنم بین ۳۰ تا ۶۰ میلیون تومان برای این خانواده جمع شده است و امروز سهشنبه پنجم دی ماه به همت مردم، این دختر همراه با مادرش جهت سیر مراحل درمان به تهران اعزام شد.
ملکی خاطرنشان کرد: همانطور که احتمالا مخاطبان درجریان هستند مهمترین درخواست این مادر عزیز سلامتی دخترش است که در بستر بیماری است و گویا قبلا نانآور خانه و خانواده بود و امیدواریم با همکاری مسئولان مربوطه و همدلی مردم عزیز این مادر عزیز به آرزوی خود برسد.
وقتی که « پایگاه خبری اخبار مهولات بیتفاوت نیست! » و پای صحبت و درددل این مادر مینشیند تا به سهم خود و حسب رسالتش به این مادر کمک کند…
از آنجایی که « همهی ما باید بیتفاوت نباشیم! » که شاهد ریشهکن شدن مشکلات کشورمان باشیم، برای پیگیری بیشتر به دیدار این مادر عزیز رفتم تا روایتی از وضعیت این خانواده داشته باشم.
ساعت حدود ۱۵:۳۰ دقیقه است، به روستای گلستان که گویا فقط اسمش گلستان است و رنگ و بوی محرومیت بر چهره دارد؛ وارد میشوم، بعد از عبور از کوچههای خاکی و رد شدن از کنار بچههایی که با یک توپ پلاستیکی مشغول بازی بوده و دلخوش هستند، با چندین علامت سوال به خانه این خانواده میرسم.
پسرش به استقبال من میآید و بعد از احوالپرسی وارد خانهشان میشوم. خانهای که انصافاً در شأن این خانواده نیست.
روایت چیزی که میبینم برایم سخت است، از گفتن این جمله که این خانواده متاسفانه حمام ندارند بگیرید تا اینکه در این سرمای سرد و بیرحم پنجره خانهشان این شیشه ندارد.
پرده ورودی را کنار میزنم، وارد خانهشان میشوم، دخترشان در گوشه خانه در بستر دراز کشیده است و پدرش که گویا از ناحیه پا دارای معلولیت است در بالینش نشسته است. بعد از احوال پرسی با این مادر، از هدف حضورم میگویم و از او میخواهم که از مشکلاتش بیشتر بگوید.
فاطمه اقنوت مادر قصه و روایت ما میگوید: سه فرزند دارم، دو پسرم معلول هستند و دخترم نیز در بستر بیماری است و شوهرم هم همانطور که میبینید معلول و ناتوان است و توان کار کردن ندارد.
وی ادامه میدهد: تا چند ماه قبل دخترم نانآور خانه ما بود اما متاسفانه به علت بیماری اکنون در بستر بیماری است.
وی که بغض گلویش را فشار میدهد و اشک بر صورتش جاری میشود، با لهجه شیرین روستایی خود میگوید: ننه جان! من تا حالا دست خودم را جلو کسی دراز نکرده ام، اما الان مجبورم! دخترم که نفس من است در بستر بیماری است و تنها آرزوی من سلامتی اوست.
همانطور که از شرم، سرم را پایین انداخته و به حرفهایش گوش میدهم، به فکر فرو میروم و به او حق میدهم! بلاخره مادر است و نگران فرزندش است و حق دارد که خودش را به آب و آتش بزند و برای نجات فرزندش تلاش کند.
از او میپرسم که اکنون از چه طریق امرار و معاش کرده و روزگار میگذرانند که در جواب میگوید: قبلا دخترم با کار کردن نانآور خانه ما بود، اما الان با یارانه و حقوقی که از بهزیستی میگیریم به سختی زندگی میکنیم.
او در پایان خاطرنشان کرد: الان که دخترم بیمار است و هزینههای درمان او هم هست، این کمک بهزیستی برای حل مشکلات ما کافی نیست و برای همین که دخترم سلامتی خودش را به دست بیاورد از مسئولین و مردم و تمام کسانی که حرفهای من را میخوانند و صدای من را میشنوند درخواست میکنم، به من کمک کنند تا دخترم خوب شود.
گفتنیاست پایگاه خبری اخبار مهولات حسب رسالت خود و با رضایت مادر این خانواده، ماجرای این خانواده را روایت کرده و آماده انتشار پاسخ اداره بهزیستی شهرستان مهولات که این خانواده تحت پوشش و حمایت این مجموعه هستند، میباشد.
شایان ذکر است مخاطبان محترمی که بیتفاوت نیستند و تمایل دارند که به این خانواده کمک کنند، میتوانند جهت ارتباط با این خانواده به اداره بهزیستی مهولات مراجعه کنند.
گزارش از: مهدی محدثی
انتهای پیام//